
به نام خالق عشق
بیـــــــــــــا تو تا ببینــــــــــــی....!!!!!
دختري بود نابينا که از خودش تنفر داشت ادامه مطلب یه لحظه هایی تو زندگیه آدم هست که آدم دعا میکنه بمیره .... یه لظه هایی که حاصله اعماله خوده آدمه ولی الان ازشون پشیمونه .... یه لحظه هایی که توشون پر از حسرته .... یه لحظه هایی که از فرته ناراحتی اشکت نمیاد .... یه لحظه هایی که حق با تو نیست ولی غرورت اجازه نمیده اینو قبول کنی .... اونوقته که فقط و فقط و فقط میتونی بگی ای کاش .... ولی بی فایدس .... و باید آرام کنار بکشی ....
که از تمام دنيا تنفر داشت
و فقط يکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنين گفته بود
« اگر روزي قادر به ديدن باشم
حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم
عروس **** گاه تو خواهم شد »
برچسبها: عاشقانه, asheghane, asheghaneye gerye dar, dastan asheghane, عاشقانه ی گریه دار, داستان عاشقانه ی گریه دار, خیانت, جالب, داستان کوتاه عاشقانه, داستان کوتاهوداستان عبرت آموز, داستان زیبا, عاشقانه ی زیبا,
برچسبها: عاشقانه, داستان, داستان عاشقانه, شعر عاشقانه, جالب, رمانتیک, گریه دار, باحال, گریه, غمگین, اس ام اس,